روزگار غریب سفال مند
وقتی به خیابان خاکی روستای «مند» در حاشیه شمالی شهر گناباد قدم می گذاری، بوی گل رس و چرخش چرخ های دستگاه های سفال گری مشام ها و گوش ها را نوازش می دهد، سفالینه های دست ساز هنرمندان گنابادی که گاه جلوی کارگاه های قدیمی و رنگ و رو رفته چیده شده اند، غربت و قدمت هنر سفال گری در این خطه را حکایت می کنند.
نقش و نگارهای زیبا بر روی انواع ظروف و قاب و قدح های سفالی حکایت گر فرهنگ و آداب و سنن این سرزمین است که عشق به طبیعت و زیبایی در آن موج می زند اما حیف که امروزه این دست سازهای زیبا اسیر دست بی مهری ها شده است و استادکاران ماهر و سفال گران خبره بنا به دلایل متعدد راه خود را از کارگاه ها به سوی کوره های آجرپزی کج کرده اند. آری فقط در حاشیه شهر گناباد و در خیابانی از روستای «مند» که اکنون متصل به شهر شده است از ده ها کارگاه سفال گری فقط و فقط ۷ کارگاه آن باقی مانده است. دیگر اثر چندانی از این هنر ۵ هزار ساله در گناباد نیست و سفال «مند» که پیشینه اش به قرن یازدهم هجری باز می گردد و روزگاری در بین سفالینه های میبد یزد، اصطهبان فارس و شهرضای اصفهان سرآمد بود اکنون روزگار خوشی ندارد و تنها سفال گرانی به تعداد انگشتان دو دست در کارگاه هایی متروکه و رنگ و رو رفته تلاش می کنند تا سفال معروف «مند» از یادها نرود.
غربت سفال گناباد در ایران
هادی توسلی یکی از استادکاران سفال گری در «مند» است که حدود ۳۵ سال است با این هنر زندگی می کند، این سفال گر ۵۳ ساله که هنر سفال گری را از پدر به ارث برده و از روزگار غریب سفال گری گناباد می گوید: از این که به دلیل بی توجهی مسئولان به این هنر زیبا و در عین حال درآمدزا و ارزآور هنرمندان سفال گر دست از کار کشیده اند و یا راهی کوره های آجرپزی شده اند و یا به جای نشستن پشت چرخ سفال گری اکنون پشت فرمان کامیون نشسته اند.او اضافه می کند: در گناباد مسئولان به گاو و گوسفند بیشتر توجه دارند تا سفال گری و از این گلایه می کند که چرا به چنین هنری که ارزآوری بالایی برای کشور دارد توجه چندانی نمی شود. توسلی تاکنون در ۶ نمایشگاه داخلی و خارجی در کشورهای مختلف شرکت کرده است و چنان از استقبال کشورهای خارجی از مصنوعات هنرمندان سفال گری ایرانی می گوید که قابل وصف نیست. از این که مثلا در سال ۲۰۰۴ که یک قاب و قدح ساخته دست او در ایران ۱۵ هزار تومان فروخته می شد در پاکستان آن را به ۱۰۰ دلار می خرید و در آمریکا نیز یک کاسه بشقاب سفالی به ۵۰۰ دلار به فروش می رفت.وقتی از او درباره علت معروفیت سفال مند می پرسم دلیل این موضوع را نوع خاک رس بندهای گناباد و بیدخت می داند که گلی است و رنگی تقریبا سرخ فام دارد و به خوبی قوام می یابد.
آموزش سفالگری
امیر رضایی نیز دانشجوی ۲۳ ساله ای است که هر هفته از قاین برای یادگیری هنر سفال گری به گناباد سفر می کند. او فقط عشق و علاقه خود را دلیل روی آوردن به سفال گری می داند و بیان می دارد استادکاران گنابادی تمایل دارند برای بقای این حرفه به علاقه مندان به طور رایگان سفال گری را آموزش دهند.یادگیری هنر سفال گری و فوت و فن ها از موارد مهمی است که ۸ سال شاگردی می خواهد و مرتضی دانش آموز ۱۲ ساله ای که از اهالی «مند» است تلاش دارد تا رسیدن به سن ۲۰ سالگی این حرفه را نزد استادکاران بیاموزد.در طرف دیگر همین خیابان خاکی در کارگاهی بسیار قدیمی و فرسوده استادکاری ۳۲ ساله با شاگردانش مشغول سفال گری و ساخت کاسه بشقاب های سفالی است. او می گوید بعد از ۱۰ سال شاگردی اکنون ۳ سال است که این کارگاه را دایر کردم ولی در این مدت هیچ مسئولی سراغی از ما نگرفت که چه می کنیم و چه اوضاع و احوالی داریم. در عوض وی به زعم خود از مانع تراشی های مختلف سخن می گوید: از این که بهداشت گیر می دهد می گوید باید با دستکش کار کنید در حالی که کار سفال گری اصلا با دستکش انجام نمی شود از مشکلات تهیه لعاب گفت که باید آن را از مشهد، اصفهان یا تهران تهیه کنند و از بازار فروش گلایه کرد که خود سفال گران هم باید تولید کنند و هم به دنبال بازار فروش باشند وقتی از او در مورد نوع حمایت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پرسیدم، پاسخ داد. میراث فرهنگی در حد کاغذ بازی و صدور پروانه و کارت شناسایی به ما کمک می کنند و حتی ما را برای شرکت در نمایشگاه ها هم دعوت نمی کند!
مشکل بیمه
توسلی نیز از این گلایه دارد که سازمان تامین اجتماعی سفال گری را جزو صنایع دستی به حساب نمی آورد چرا که اگر این هنر جزو صنایع دستی محسوب شود کارفرما می تواند ۱۰ درصد حق بیمه بدهد در صورتی که اکنون باید ۳۰ درصد حق بیمه را پرداخت کند او از موضوع دیگری نیز گلایه مند است، از این که بعد از ۳۵ سال کار به او گفته اند در آزمون فنی و حرفه ای شرکت کند و حال که در آزمون کتبی پذیرفته شده است، می گوید برای آزمون عملی در گناباد کارشناسی به منظور گرفتن آزمون نیست!
نبود حمایت های قانونی
سفال گران گنابادی اکنون مجبورند به دلیل نداشتن بنیه مالی در همین کارگاه های قدیمی و با ابزار فرسوده کار کنند برخی از آن ها نیازمند وام هستند و چه بسا استادکارانی که می گویند پس از ۳۰ سال هنوز وام سفال گری به ما تعلق نگرفته است آنان همچنین خواستار تاسیس مجتمع سفال گری همانند میبد یزد هستند و یک مجتمع کوچکی در «مند» ساخته شده است که قرار بوده محل استقرار سفال گران مند باشد اما می گویند ۸ سال است که به دلایل مختلف این محل خالی است و آن را در اختیار کسی قرار نمی دهند.توسلی می گوید: بی مهری ها و حمایت نکردن از سفال گران باعث شده که سطح درآمد سفال گران نیز کاهش یابد و به همین دلیل دیگر کسی به ادامه کار دراین حرفه رغبت نمی کند. به همین دلیل اکنون از ۲۰ کارگاه سفال گری روستای «مند» تنها ۷ کارگاه آن فعال مانده است و در بیدخت که زمانی از مراکز مهم سفال گری در گناباد بود نیز دیگر اثری از این هنر نیست.
سفالینه ها زینت بخش اتاق مدیران
بی مهری نسبت به هنر سفال گری و روند زوال این حرفه به گونه ای است که بنا به اظهارات هنرمندان سفال گر گنابادی در دکوراسیون اتاق برخی مدیران ادارات و به خصوص مدیران استانی مصنوعات دست ساز آن به وفور دیده می شود و اکنون فقط برخی شهروندان گنابادی و به خصوص روستاییان مشتری انواع کاسه بشقاب ها، کوزه ها، نعلبکی ها، فنجان ها، ظروف ماست و کشک سابی و کوزه های سفالی هستند و قاب و قدح ها که از ظرافت هنری بالایی برخوردارند نیز در اتاق مدیران خودنمایی می کند.با این حال هنوز هم سفال گناباد مشتریان خاص خود را دارد و در داخل کشور سفارشاتی از استان های مختلف و در خراسان رضوی نیز از شهرهای تربت جام، تایباد، باخرز تربت حیدریه و … مشتریان فراوانی خریدار ظروف سفالی هستند. اما در خارج از کشور سفال گناباد از استقبال بی نظیری برخوردار است و کشورهای اروپایی و کشورهای حاشیه خلیج فارس شیفته سفالینه های گناباد با طرح های سنتی خورشید خانم، مرغی، ماهی، گلسرخی، بوته چغر، ضربدری و حاشیه های اسلیمی هستند.
روزنامه خراسان- حمیدرضا ناسخ